۳۴۹+ کلمه انگلیسی تصادفی

آموزش

آسترید ترن 18 سپتامبر، 2025 14 حداقل خواندن

انگلیسی یک زبان اجباری در بسیاری از سیستم های آموزشی در سراسر جهان است. یادگیری زبان انگلیسی امروزه با پشتیبانی از فناوری و اینترنت بسیار آسان تر از قبل شده است.

هزاران دوره آموزش از راه دور در تعداد زیادی وب‌سایت و سایر برنامه‌های آموزش الکترونیکی هوش مصنوعی موجود است. هیچ راهی برای ارتقاء مهارت زبانی شما بدون یادگیری کلمات جدید وجود ندارد. هر چقدر در مورد مترادف‌ها، متضادها و سایر مفاهیم مرتبط یاد بگیرید، بیان شما دقیق‌تر و گیراتر خواهد بود.

روش های یادگیری بسته به اهداف یادگیرندگان متفاوت است. اگر برای یادگیری کلمات جدید مشکل دارید و می خواهید مهارت های نوشتاری و گفتاری خود را به سرعت بالا ببرید، می توانید سعی کنید روی کلمات تصادفی انگلیسی کار کنید. یادگیری روزانه پاپ آپ کلمات انگلیسی یک برنامه یادگیری استراتژیک خواهد بود که ممکن است به فرآیند یادگیری زبان شما سازنده تر و هیجان انگیزتر شود.

کلمات تصادفی انگلیسی - منبع: Flicks

کلمات تصادفی انگلیسی چیست؟

بنابراین، آیا تا به حال کلمات تصادفی انگلیسی را شنیده اید؟ مفهوم کلمات تصادفی انگلیسی از کلمات غیر معمول و سرگرم کننده در زبان انگلیسی می آید که به ندرت در ارتباطات زندگی روزمره خود از آنها استفاده می کنید.

مشهورترین نویسنده‌ای که چنین کلمات غیرمعمولی را ابداع کرد، شکسپیر بود، نمایشنامه‌نویس انگلیسی با کلمات تصادفی و عجیب و غریب فراوان. با این حال، بسیاری از کلمات در جوامع انگلیسی زبان امروزی، به ویژه در میان جوانان، مشهور هستند.

یادگیری کلمات تصادفی انگلیسی راهی مؤثر برای کشف بینش جدید در مورد چگونگی ساخت کلمات و تغییر بافت ادبیات قدیمی به دوران جدید سبک‌های نوشتاری آزاد و استفاده از کلمات است که بر نحوه انتخاب کلمات توسط افراد برای استفاده در شرایط رسمی و غیررسمی تأثیر می‌گذارد.

خوره‌های انگلیسی خیلی هیجان‌زده‌اند که به جمع ما بپیوندند کلمات تصادفی انگلیسی جام جهانی، تهیه شده توسط لو پاریکان، نویسنده و رهبر ارکستر، برای یافتن محبوب‌ترین کلمات انگلیسی. در اولین نظرسنجی و پایه، کلمات «emolument»، «snazzy» و «out» با ۴۸٪ از حدود ۱۳۰۰ شرکت‌کننده بیشترین رأی را کسب کردند. در نهایت، کلمه «shenanigans» پس از یک سال رقابت در رسانه‌های اجتماعی، برنده جام جهانی کلمات تصادفی انگلیسی ۲۰۲۲ شد. مفهوم Shenanigans به عمل پنهانی یا رفتار پرانرژی اشاره دارد که اولین بار در دهه ۱۸۵۰ در کالیفرنیا به چاپ رسید.

ناگفته نماند که تعداد زیادی از دوستداران کلمه وجود دارد که برای هر کلمه حداقل 2 پوند حمایت مالی می کنند. اعتماد سیوبهان، که برای حمایت از اوکراینی هایی که در خط مقدم جنگ با مواد غذایی و مایحتاج زندگی می کنند، یک کمپ امن پناهندگان تأسیس کرده است.

کلمات تصادفی انگلیسی
کلمات تصادفی قدیمی انگلیسی - منبع: Unsplash

30 اسم - کلمه تصادفی انگلیسی و 100 مترادف

1. بی شمار: تعداد بسیار خارق العاده یا نامشخصی از افراد یا چیزها.

مترادف: بی شمار، بی پایان، بی نهایت

2. بمباران: به گفتار یا نوشتاری اطلاق می شود که به نظر مهم یا تأثیرگذار باشد اما صادقانه یا معنی دار نباشد.

مترادف ها: بلاغت، بلاغت

3. احترام: تسلیم یا تسلیم محترمانه در برابر قضاوت، نظر، اراده و غیره دیگری.

مترادف: ادب، توجه، ادای احترام، احترام

4. معما: یک اتفاق یا موقعیت گیج کننده یا غیرقابل توضیح

مترادف: رمز و راز، معما، معما

5. فاجعه: یک بدبختی یا فاجعه بزرگ، مانند سیل یا جراحت شدید

مترادف: تراژدی، فاجعه، سختی

6. راست: طوفان بادی گسترده و شدید که در مسیری نسبتاً مستقیم می تازد و همراه با نوارهایی از رعد و برق های سریع در حال حرکت است.

مترادف: N/A

7. مطالعه: خواندن / عمل تعقیب، بررسی، بررسی

مترادف: بررسی، بازرسی، معاینه، تحقیق

8. بولارد: یک پست قابل توجه

مترادف: دریایی

9. رژیمقدرت حاکم بر یک واحد سیاسی، رهبری سازمان

مترادف: دولت، مدیریت

10. رای: حق رای قانونی

مترادف: موافقت، رأی

11. راهزن: یک سارق، به ویژه عضو یک باند یا گروه غارتگر / شخصی که از دیگران سوء استفاده ناعادلانه می کند، مانند تاجری که هزینه های اضافی می پردازد.

مترادف: جنایتکار، گانگستر، اوباش، اوباش، یاغی

12. تازه بدوران رسیده: شخصی که اخیراً یا به طور ناگهانی به ثروت، اهمیت، موقعیت یا مواردی از این دست دست یافته است، اما هنوز آداب، لباس، محیط اطراف و غیره را که به طور متعارف مناسب است، ایجاد نکرده است.

مترادف: تازه شروع شده، تازه ثروتمند، نوپولدار

13. jeu d'esprit: یک شوخ طبعی

مترادف: سبکی بودن، بی اعتنایی ، سرخوشی ، شناوری

14. استپ: دشتی وسیع مخصوصاً بدون درخت.

مترادف: علفزار، دشت، دشت بزرگ

15. جابجایی: هر گردهمایی بزرگ با فضای مهمانی

مترادف: جشن پر سر و صدا، جشن، شیندیگ

16. هجونامه: استفاده از کنایه، کنایه، تمسخر یا مانند آن برای افشای، تقبیح یا تمسخر حماقت یا فساد نهادها، مردم یا ساختارهای اجتماعی.

مترادف ها: شوخی، جعل، جعل، کاریکاتور، تقلید، طعنه

17. گیزم - ابزار

مترادف: دستگاه، دستگاه، ابزار، ویجت

18. هوکوم - مزخرفات بیهوده

مترادف: فریب، هوی، تختخواب، فاج

19. سخن نامفهوم - تقلیدی بازیگوش از زبان متشکل از کلمات ابداع شده و بی معنی 

مترادف: غرغر کردن

20. لبكوچن: کوکی سفت، جویدنی یا شکننده کریسمس که معمولاً با عسل و ادویه‌ها طعم‌دار می‌شود و حاوی آجیل و مرکبات است.

مترادف: N/A

21. گوزن زدن: سوپ غلیظ و شبیه خورش از گوشت خوک یا مرغ، هومینی، فلفل تند ملایم و گشنیز

مترادف: N/A

22. netsuke: شکل کوچکی از عاج، چوب، فلز یا سرامیک که در ابتدا به‌عنوان وسیله‌ای دکمه‌مانند روی ارسی مرد استفاده می‌شد و وسایل شخصی کوچکی از آن آویزان می‌شد.

مترادف: N/A

23. فرانگیپانی- عطری که از گل یک درخت یا بوته گرمسیری آمریکا تهیه شده یا شبیه آن است

مترادف: N/A

24. کنار هم گذاشتن - حالت نزدیک به هم یا کنار هم بودن

مترادف: مجاورت، نزدیکی

25. پرداخت: سود، حقوق یا حق الزحمه از محل کار یا شغل. جبران خدمات

مترادف: پرداخت، سود، بازده

26. خزیدن: شخصی که به امید پیشرفت رفتاری وسواس گونه دارد

مترادف: اضطراب، ترس، اضطراب

27. انگشت های پروانه: شخصی که سهواً چیزهایی را رها می کند یا چیزهایی را از دست می دهد

مترادف: آدم دست و پا چلفتی

28. دلتنگی: جسارت همراه با نگرش (کلمه ای که چارلز دیکنز ابداع کرد)

مترادف: N/A

29. گونوف: جیب بر یا دزد (کلمه ای که چارلز دیکنز اختراع کرد)

مترادف: برش گیر، دیپر، کیف قاپی

30. زیز: صدای وزوز یا وزوز هنگام چرت زدن

مترادف: خواب کوتاه. چرت زدن

30 صفت - کلمه تصادفی انگلیسی و 100 مترادف

31. مراقب: محتاط و محتاط

مترادف: قفس، عاقل، محتاط، دقیق، هوشیار

32. فجیع: فوق العاده به نوعی بد

مترادف: شنیع، غیرقابل تحمل، رسوا، آشکار

33. حفظی: کمک کننده یا در نظر گرفته شده برای کمک به حافظه.

مترادف ها: نشاط آور، خاطره انگیز

34. بالستیک: به شدت و معمولاً به طور ناگهانی هیجان زده، ناراحت یا عصبانی می شود 

مترادف: وحشی

35. چشم سبز: برای توصیف حسادت

مترادف: حسود، حسود

36. سرانداز: نترسیدن یا ترساندن. بی باک؛ بی باک؛ پررنگ

مترادف: بی باک، شجاع، قهرمان، شجاع، بی باک، شجاع

37. وودویلی: از، مربوط به، یا ویژگی سرگرمی تئاتری متشکل از تعدادی اجرا، کنش، یا تعداد ترکیبی.

مترادف: N/A

38. شعله ور: ساطع جرقه های آتش، مانند سنگ های خاص در هنگام ضربه زدن با فولاد

مترادف: فرار

39. دلگیر: شبیه برف; برفی

مترادف: بارانی

40. مهم است: دارای اهمیت یا پیامد بزرگ یا گسترده

مترادف: پیامد، معنادار

41. مات و مبهوت - بی زبان با تعجب

مترادف: متحیر، متحیر

42. متحول: پر از تغییرات; متغیر؛ ناپایدار

مترادف: فرار، ناپایدار، سرکش، غیرقابل پیش بینی

43. کالیدوسکوپیک: تغییر شکل، الگو، رنگ، و غیره، نشان‌دهنده یک کالیدوسکوپ / تغییر مداوم از یک مجموعه روابط به مجموعه دیگر. به سرعت در حال تغییر

مترادف: چند رنگ، رنگارنگ، روانگردان

44. غرغر کرد: خرچنگ در حالت، جنبه یا شخصیت

مترادف: خرچنگ; خشمگین، تحریک پذیر؛ بداخلاق

45. رویداد آور: پر از وقایع یا حوادث، به ویژه شخصیتی برجسته: روایتی هیجان انگیز از یک زندگی پر حادثه / داشتن مسائل یا نتایج مهم. با اهمیت.

مترادف: قابل توجه، به یاد ماندنی، فراموش نشدنی

46. عوضی: فوق العاده جذاب یا شیک

مترادف: زرق و برق دار، فانتزی، مد روز

47. پرهیزگار: از یا مربوط به عبادت دینی; مقدس به جای سکولار / به دروغ جدی یا صادقانه

مترادف: عابد، پرهیزکار، محترم

48. رواج: به طور خلاصه محبوب یا مد روز; مد روز / در مد بودن مد روز؛ شیک

مترادف: شیک، شیک، شیک، باکلاس، شیک، مد روز

49. درزدار: بد و بی آبرو

مترادف ها: غمگین، سست، فاسد، شرم آور

50. وزوز: پر از صدای زمزمه ممتد.

مترادف: N/A

51. Devil-May-Careافرادی را توصیف کنید که در مورد هر چیزی در زندگی خود بی‌خیال هستند.

مترادف: راحت طلب، بی‌تفاوت، معمولی

52. فلومکس شده: (غیررسمی) کاملاً گیج، گیج یا متحیر

مترادف: متحیر، مبهوت، گیج شده

53. لومی: درجه یک

مترادف: N/A

54. ویز بنگ: موردی که از نظر سر و صدا، سرعت، برتری یا اثر شگفت‌انگیز مشخص باشد

مترادف: N/A

55. ناخوشایند: وحشتناک و ترسناک (کلمه اختراع شده توسط چارلز دیکنز)

مترادف: N/A

56. استالوارت: وفادار، قابل اعتماد و سخت کوش

مترادف: وفادار، متعهد، متعهد

57. مهربانداشتن کیفیت یا طعم اشرافی/  عاری از ابتذال یا بی ادبی

مترادف‌ها: شیک/مودب

58. گذشته: پیشی گرفته

مترادف: قدیمی

59. غیرمستقیم: دیگر موجود نیست یا از طریق از بین رفتن یا تخریب قابل دسترسی نیست

مترادف: منقضی، مرده، دور زدن، معدوم، ناپدید شده

60. خوش شانس-خوش شانس: داشتن حالتی آرام و معمولی

مترادف: دلپذیر

30 فعل - کلمات تصادفی انگلیسی و 100 مترادف

61. ادای احترام: برای اجرای با سرعت کند

مترادف: N/A

62. استراحت کن: انتخاب نکردن یا نداشتن کاریخودداری عمدی و اغلب با تلاش برای انکار خود از یک عمل یا عمل

مترادف‌ها: امتناع کردن، رد کردن، موقتاً معطل کردن

63. بتن ریزی: چیزی را مشخص، مشخص یا معین ساختن

مترادف‌ها: تحقق بخشیدن، تجسم بخشیدن، آشکار کردن

64. مطلق کردن: ناگهان جایی را ترک کردن 

مترادف ها: کنار گذاشتن، فرار کردن (عامیانه)

65. تامپ: برای وارد یا پایین رفتن با متوالی ضربات سبک یا متوسط، آن را محکم فشار دهید

مترادف: کم کردن، کم کردن

66. کانودل: در آغوش گرفتن، نوازش و بوسیدن عاشقانه

مترادف: نوازش کردن، لانه کردن، نوازش کردن، بغل کردن

67. کم کردن: کوچکتر و کوچکتر شدن; کوچک شدن؛ تحلیل رفتن

مترادف: کاهش، زوال، محو شدن، سقوط، زوال

68. مالینگر: تظاهر به بیماری، به ویژه اجتناب از انجام وظیفه، اجتناب از کار و غیره

مترادف: بیش از حد تنبل، بیکار، بیکار، آجر طلا

69. جوان سازی: بازگرداندن به حالت سابق یا تجدید

مترادف: نوسازی، پر کردن، احیا کردن

70. سرزنش کردنانتقاد یا سرزنش شدید / تنبیه یا اصلاح کردن

مترادف انتقاد کردن: سرزنش کردن، ملامت کردن، سرزنش کردن، سرزنش کردن

71. جوانه زن: شروع به رشد یا توسعه

مترادف: N/A

72. ناامید کننده: افسرده کردن امید، شجاعت یا روحیه دلسرد کردن.

مترادف: دلسرد کردن، دلسرد کردن، بازدارندگی، ناامید کردن

73. خزیدن: حرکت آهسته و با احتیاط برای جلوگیری از شنیده شدن یا توجه

مترادف: خزیدن در امتداد، سر خوردن، سر خوردن. یواشکی

74. داد و بیداد: عجله کردن، حرکت کردن، یا رفتار خشمگینانه یا خشونت آمیز

مترادف: دیوانه شدن، طوفان، خشم

75. بلوب: با صدای بلند و بی اختیار گریه کردن

مترادف: هق هق، گریه، غرغر

76. بوم نقاشی: درخواست رای، اشتراک، نظرات یا موارد مشابه از / برای بررسی دقیق، تحقیق از طریق استعلام.

مترادف: مصاحبه / بحث کردن، بحث کردن

77. تعقیب کردن ( پیازچه )با مانورهای کوچک حرکت دادن یا چیزی را به دست آوردن / با حملات کوچک و مداوم کسی را اذیت کردن یا آزار دادن

مترادف: عذاب، تعقیب. فرار کردن / آزار دادن، نق زدن

78. دیلی-دالی: اتلاف وقت، تاخیر

مترادف ها: سر و صدا کردن

79. شروع می شود: شروع

مترادف: شروع کردن، شروع کردن، شروع به کار کردن

80. کلاچ: گرفتن یا گرفتن با یا گویی با دست یا پنجه، معمولاً شدید، محکم یا ناگهانی

مترادف: نگه داشتن، چسبیدن، گرفتن، گرفتن

81. شکار: رفتن به دنبال حیوانات وحشی برای گرفتن یا کشتن آنها برای غذا، ورزش یا کسب درآمد

مترادف جستجو کردن: جستجو کردن، کاوش کردن، پی جویی کردن، جستجو کردن

82. چنگ زدن: موفقیت در دستیابی یا برنده شدن چیزی

مترادف: اطمینان دادن، درپوش، مهر و موم کردن، تصمیم گیری

83. تقدیر: به مقامات رسمی در مراسم مذهبی که چیزی مقدس است و می توان از آن برای امور مذهبی استفاده کرد

مترادف: شاد کردن، عاقل، برکت دادن، منصوب کردن

84. افسوس خوردن: خدا ساختن بالا بردن درجه خدایی; به عنوان یک خدا تجسم کنید

مترادف: بالا بردن، جلال دادن

85. توصیه نادرست: نصیحت بد یا ناشایست به کسی دادن

مترادف: N/A

86. جاذبه: کشیده شدن یا جذب شدن

مترادف: ترجیح دادن، تمایل داشتن

87. ریشه کن کردن: از بین بردن یا خلاصی کامل از چیزی مخصوصاً چیز بدی

مترادف: محو کردن، لغو کردن، از بین بردن

88. پیاده کردن: ترک وسیله نقلیه مخصوصاً کشتی یا هواپیما در پایان سفر. اجازه دادن یا وادار کردن مردم به ترک وسیله نقلیه

مترادف: پیاده شدن، فرود آمدن، پیاده شدن، پیاده شدن

89. کاهش: کم شدن یا شدید شدن برای ایجاد چیزی کمتر شدید یا شدید

مترادف: کاهش، کاهش، کسل کننده، کاهش، رشد کمتر

90. بیزار: متنفر بودن از چیزی، مثلاً از یک رفتار یا تفکر، مخصوصاً به دلایل اخلاقی

مترادف: نفرت، نفرت

کلمات تصادفی انگلیسی
بسیاری از کلمات انگلیسی تصادفی توسط شکسپیر اختراع شده‌اند - منبع: Unsplash

ویزینگ مترادف

مترادف کلمه "whizzing" می‌تواند "zooming" باشد که در آخر آن ing می‌آید! به این لیست از مترادف‌های کلمه Whizzing نگاهی بیندازید.

  1. زوم کردن
  2. چرخیدن
  3. عجله
  4. انفجار
  5. پرواز
  6. سرعت بالا
  7. غمگین
  8. خسته کننده
  9. دارتینگ
  10. مسابقه

کلمات تصادفی انگلیسی قدیمی

  1. Wæpenlic به معنای "جنگجو" یا "نظامی" است، که چیزی مربوط به جنگ یا نبرد را توصیف می کند.
  2. Eorðscræf: این کلمه که به «زمین زیارتگاه» ترجمه می‌شود، به تپه یا قبر اشاره دارد.
  3. Dægweard: به معنای "روز"، این اصطلاح به نگهبان یا محافظ اشاره دارد.
  4. Feorhbealu: این کلمه مرکب ترکیبی از "feorh" (زندگی) و "bealu" (شر، آسیب) است که نشان دهنده "آسیب مرگبار" یا "آسیب کشنده" است.
  5. Wynnsum: به معنای "شاد" یا "لذت بخش" است، این صفت بیانگر احساس شادی یا لذت است.
  6. Sceadugenga: ترکیب "sceadu" (سایه) و "genga" (رفتار)، این کلمه به یک روح یا روح اشاره دارد.
  7. Lyftfloga: ترجمه به "هوا پرواز"، این اصطلاح نشان دهنده یک پرنده یا موجود در حال پرواز است.
  8. Hægtesse: این کلمه به معنای جادوگر یا جادوگر به یک جادوگر زن اشاره دارد.
  9. Gifstōl: این کلمه مرکب ترکیبی از "گیف" (دادن) و "stōl" (صندلی) است که نشان دهنده تاج و تخت یا کرسی قدرت است.
  10. الدورمن: این واژه از واژه های «الدور» (پیر، رئیس) و «مان» (مرد) گرفته شده است، این اصطلاح به یک نجیب یا مقام بلندپایه اطلاق می شود.

این کلمات نگاهی اجمالی به واژگان و غنای زبانی انگلیسی قدیمی را ارائه می دهند که به طور قابل توجهی بر توسعه زبان انگلیسی که امروزه استفاده می کنیم تأثیر گذاشته است.

20+ کلمه بزرگ تصادفی

  1. سسکی پدالی: اشاره به کلمات طولانی یا کلماتی که با کلمات طولانی مشخص می‌شوند.
  2. چشم انداز: داشتن بینش یا درک دقیق; از نظر ذهنی تیز
  3. مبهم: به عمد چیزی را نامشخص یا گیج کننده ساختن.
  4. تحصیل نعمت غیر مترقبه: یافتن چیزهای با ارزش یا خوشایند به طور اتفاقی و غیر منتظره.
  5. زودگذر: کوتاه مدت یا گذرا; برای مدت بسیار کوتاهی دوام می آورد.
  6. ادم چاپلوس: شخصی که برای جلب توجه یا امتیاز از طرف کسی مهم، چاپلوسی می‌کند.
  7. جوشان: سرشار از اشتیاق، هیجان یا انرژی.
  8. همه جا: در حال حاضر، ظاهر شدن یا در همه جا یافت می شود.
  9. ملوث: داشتن صدایی صاف، شیرین و دلنشین که معمولاً به گفتار یا موسیقی اشاره دارد.
  10. نابکار: طبیعت شریر، شرور یا شرور.
  11. کاکافونی: مخلوطی تند و ناسازگار از صداها.
  12. خوشبینی: استفاده از کلمات یا عبارات خفیف یا غیرمستقیم برای جلوگیری از واقعیات تند یا صریح.
  13. کیشوتیک: بیش از حد ایده آلیستی، غیر واقعی یا غیر عملی.
  14. بدبخت: دارای اثر مضر، مخرب یا کشنده.
  15. نوش دارو: راه حل یا چاره ای برای همه مشکلات یا مشکلات.
  16. Ebullition: طغیان ناگهانی یا نمایش احساسات یا هیجان.
  17. حریص: رویکرد بسیار مشتاقانه به یک فعالیت یا پیگیری خاص، که اغلب به خوردن اشاره دارد.
  18. سولسیسم: یک اشتباه گرامری یا اشتباه در استفاده از زبان.
  19. ترسناک: توسط تعداد کمی از افراد منتخب که دانش تخصصی دارند، درک یا در نظر گرفته شده است.
  20. متعصب: داشتن زیبایی و جذابیت ظاهری فوق العاده.

20+ کلمه تصادفی با صدایی جالب

  1. شفق قطبی: نمایش نور طبیعی در آسمان زمین که عمدتاً در مناطق با عرض جغرافیایی بالا دیده می شود.
  2. تحصیل نعمت غیر مترقبه: وقوع چیزهای ارزشمند یا خوشایند به صورت اتفاقی و غیر منتظره.
  3. اترئال: لطیف، اخروی یا دارای صفت ملکوتی یا آسمانی.
  4. درخشان: ساطع یا بازتاب نور. به روشنی درخشیدن.
  5. یاقوت کبود: سنگ قیمتی گرانبهایی که به خاطر رنگ آبی تیره‌اش شناخته می‌شود.
  6. رضایت: احساس شادی یا هیجان شدید.
  7. ابشاری: مجموعه ای از آبشارهای کوچک یا متوالی عناصری که به سمت پایین جریان دارند.
  8. مخملی: پارچه ای نرم و مجلل با پرز صاف و متراکم.
  9. پنجگانه: معرف ذات ناب یا مصداق کامل چیزی.
  10. صدادار: تولید صدایی عمیق، غنی و کامل.
  11. هالسیون: دوره آرامش، سکون یا آرامش.
  12. پرتگاه: شکاف یا خلأ عمیق و به ظاهر بی پایان.
  13. اوره: با ظاهری طلایی یا درخشان مشخص می‌شود؛ با طلا مزین شده است.
  14. ابر: ابری از گاز و غبار در فضا که اغلب محل تولد ستارگان است.
  15. نارنجک: اجرای موسیقی، معمولاً در فضای باز، برای بزرگداشت یا ابراز محبت به کسی.
  16. باشکوه: درخشان یا خیره کننده، اغلب با رنگ های غنی.
  17. عرفان: هاله ای از رمز و راز، قدرت یا جذابیت.
  18. سینوسور: چیزی که مرکز توجه یا تحسین است.
  19. جوشان: حبابی، سرزنده یا پر انرژی.
  20. باد صبا: نسیم ملایم و ملایم.

10 کلمه غیرمعمول در فرهنگ لغت انگلیسی

  1. فلوکسیناوسینی‌هیل‌سازی: عمل یا عادت به بی ارزش دانستن چیزی.
  2. هیپوپوتومونستروسکی پدالیوفوبیا: اصطلاحی طنز برای ترس از کلمات طولانی.
  3. سسکی پدالیمربوط به کلمات طولانی یا مشخص شده با کلمات طولانی.
  4. پنومونولترامیکروسکوپی سیلیکوولکانوکونیوز: واژه ای فنی برای بیماری ریوی ناشی از استنشاق گرد و غبار بسیار ریز سیلیکات یا کوارتز.
  5. ضد انحصارگرایی: مخالفت با برچیده شدن یک کلیسای دولتی، به ویژه کلیسای انگلیکن در قرن نوزدهم انگلستان.
  6. Supercalifragilisticexpialidocious: کلمه مزخرفی که برای نشان دادن چیزی خارق العاده یا خارق العاده استفاده می شود.
  7. Honorificabilitudinitatibus: طولانی‌ترین کلمه در آثار شکسپیر، که در عبارت «Love’s Labour’s Lost» یافت می‌شود، به معنی «وضعیت توانایی دستیابی به افتخارات» است.
  8. فلوسیناوسینی هیلیپیلیکاسیون: مترادف «بی ارزشی» یا بی اهمیت دانستن چیزی.
  9. اسپکتروفتوفلوئورومتری: شکل قید "Spectrophotofluorometry" که به اندازه گیری شدت فلورسانس در یک نمونه اشاره دارد.
  10. گوش و حلق و بینی: مربوط به بررسی بیماری های گوش و حلق و بینی.

مولد کلمات انگلیسی تصادفی

یادگیری هرگز کسل کننده نیست. شما می توانید با یک تولید کننده کلمات انگلیسی تصادفی، راه جدیدی برای یادگیری واژگان با همکلاسی های خود ایجاد کنید. مولد یا سازنده کلمات انگلیسی تصادفی یک ابزار آنلاین مفید است که به شما کمک می کند تا کلمات را بر اساس سؤال پرسیده شده طوفان فکری کنید.

Word Cloud بهترین فرم تولید کننده کلمه است، با چند رنگ، هنرهای بصری و فونت های فانتزی که به شما کمک می کند کلمه را سریعتر به خاطر بسپارید. AhaSlides Word Cloud، با طراحی واضح و هوشمند، معمولاً یک برنامه برتر توصیه شده توسط بسیاری از متخصصان و مربیان در سراسر جهان است.

بازی‌های حدس زدن: حدس زدن کلمات چالش سختی نیست و می‌توان آن را برای هر درجه تنظیم کرد و برای ایده‌های بازی تصادفی انگلیسی برای بازی روزانه مناسب است. می توانید سؤال را با سطوح دشواری مختلف بر اساس برنامه درسی کلاس خود سفارشی کنید.

کلمات پنج حرفی: برای اینکه بازی کلمات تصادفی انگلیسی کمی چالش برانگیزتر شود، می توانید از دانش آموزان بخواهید که کلماتی با محدودیت حروف پیدا کنند. پنج تا شش حرف از هر کلمه برای سطح متوسط ​​قابل قبول است. 

خط پایین

بنابراین، در حال حاضر چند کلمه انگلیسی تصادفی در ذهن شما وجود دارد؟ به سختی می توان گفت که تصادفی ترین کلمات انگلیسی کدامند زیرا افراد نظرات متفاوتی دارند. هر ساله نظرات زیادی به فرهنگ لغت اضافه می شود و برخی به دلایل خاصی از بین می روند. این زبان از نسلی به نسل دیگر بیگانه است، زیرا جوانان دوست دارند از کلمات فانتزی و عامیانه بیشتری استفاده کنند، در حالی که سالمندان کلمات قدیمی انگلیسی را ترجیح می دهند. به عنوان یک زبان آموز، می توانید انگلیسی استاندارد و برخی از کلمات تصادفی سخت را یاد بگیرید تا زبان خود را در زمینه های مختلف طبیعی یا رسمی کنید. 

شروع از

کلمات تصادفی انگلیسی، بیایید بلافاصله با AhaSlides شروع کنیم تا به سفر یادگیری خود ادامه دهیم.

مرجع: Dictionary.com, اصطلاحنامه دات کام

پرسش و پاسخهای متداول

کدام کشور از انگلیسی به عنوان زبان اول استفاده می کند؟

ایالات متحده آمریکا، انگلستان، کانادا، استرالیا و نیوزلند.

چرا زبان انگلیسی زبان اصلی است؟

در حال حاضر، ما فقط اشتراک ماهانه ارائه می دهیم. می‌توانید در هر زمان و بدون هیچ گونه تعهدی، حساب ماهانه خود را ارتقا دهید یا لغو کنید.

چه کسی انگلیسی را اختراع کرد؟

هیچ کس، زیرا ترکیبی از آلمانی، هلندی و فریزی است.