آیا شما یک شرکت کننده هستید؟

استرس در روانشناسی: تعریف، علائم، اثرات و مدیریت

استرس در روانشناسی: تعریف، علائم، اثرات و مدیریت

مهاجرت کاری

تورین تران 05 فوریه 2024 5 حداقل خواندن

در دنیای پرشتاب امروزی چیزهای زیادی برای استرس وجود دارد. به نظر می رسد از فشارهای کاری و اتصال دیجیتال ثابت گرفته تا مدیریت روابط شخصی و انتظارات اجتماعی، منابع استرس روز به روز در حال افزایش است.

استرس به یک تجربه فراگیر تبدیل شده است که اغلب مورد بحث قرار می گیرد اما به ندرت به طور کامل درک می شود. بنابراین، استرس در روانشناسی چیست؟ علائم آن چیست و چگونه می توان به طور موثر با آن مقابله کرد؟

فهرست مندرجات

استرس در روانشناسی چیست؟

در روانشناسی، استرس به عنوان پاسخ بدن به هر تقاضا یا چالشی که تعادل طبیعی یا حالت تعادل فرد را مختل می کند، تعریف می شود. این اساساً نحوه پاسخ مغز و بدن به هر تقاضایی است، نه فقط رویدادهای منفی مانند تروما یا تراژدی، بلکه همچنین تغییرات مثبتی مانند ارتقاء یا یک رابطه جدید.

استرس شامل یک تعامل پیچیده بین ذهن و بدن است. هنگامی که با یک موقعیت چالش برانگیز مواجه می شوید، بدن هورمون های استرس مانند آدرنالین و کورتیزول را ترشح می کند. این پاسخ ضربان قلب را افزایش می دهد، فشار خون را بالا می برد و منابع انرژی را افزایش می دهد. در حالی که این می تواند در کوتاه مدت مفید باشد، اما به مدیریت شرایط بالقوه تهدید کننده کمک می کند، استرس مزمن می تواند منجر به مشکلات سلامتی مهمی شود.

مقابله با استرس به معنای یافتن راهی برای همزیستی است نه حذف کامل آن.

استرس در روانشناسی به طور معمول به دو نوع طبقه بندی می شود:

  • یوسترس: «استرس مثبت»، نوعی استرس که انرژی را برمی انگیزد و متمرکز می کند، مانند هیجان قبل از یک رویداد بزرگ یا فشاری که منجر به بهره وری می شود.
  • پریشانی: "استرس منفی"، نوعی استرس مزمن و بی امان که احساس می شود طاقت فرسا و غیرقابل کنترل است و منجر به فرسودگی شغلی، مشکلات سلامتی و کاهش عملکرد می شود.

از نظر روانشناسی، استرس با ادراک نیز مرتبط است. نحوه درک یک فرد از یک موقعیت بسیار تأثیر می گذارد که آیا موقعیت به عنوان استرس زا تجربه خواهد شد. بنابراین، مداخلات روان‌شناختی اغلب بر تغییر ادراکات و پاسخ‌ها به موقعیت‌های بالقوه استرس‌زا، در کنار ترویج آرامش و رفتارهای کاهش‌دهنده استرس تمرکز دارند.

تاثیرات استرس

استرس پیچیده است. وقتی مزمن می شود، تأثیر آن می تواند گسترده باشد و بر جنبه های مختلف زندگی فرد تأثیر بگذارد. در اینجا برخی از زمینه های کلیدی وجود دارد که استرس می تواند بیشترین تأثیر را داشته باشد:

  • سلامت جسمی: افزایش خطر بیماری قلبی، فشار خون بالا و دیابت. استرس همچنین می تواند باعث سردرد، تنش یا درد عضلانی، خستگی و ناراحتی معده شود. با گذشت زمان، می تواند سیستم ایمنی بدن را تضعیف کند و بدن را مستعد ابتلا به عفونت ها و بیماری ها کند.
  • بهداشت روان: استرس طولانی‌مدت عامل اصلی مشکلات سلامت روان مانند اضطراب و افسردگی است.
  • عملکرد شناختیg: استرس می تواند منجر به مشکلات حافظه، تمرکز و تصمیم گیری شود. این می تواند منجر به کاهش بهره وری و اثربخشی در محل کار یا مدرسه شود و می تواند قضاوت و توانایی های تصمیم گیری را مختل کند.
  • رفاه احساسی: سطح استرس بالا می تواند باعث علائم عاطفی مانند تحریک پذیری، ناامیدی، بدخلقی و احساس غرق شدن شود. می تواند منجر به خستگی عاطفی یا بی حسی شود.
  • تغییرات رفتاری: استرس در روانشناسی می تواند منجر به تغییراتی در رفتار شود، مانند افزایش مصرف الکل، مواد مخدر یا دخانیات، تغییر در الگوی خواب و اختلالات خوردن (یا پرخوری یا نخوردن کافی). همچنین می‌تواند منجر به کناره‌گیری اجتماعی و کاهش مشارکت در فعالیت‌های لذت‌بخش قبلی شود.
  • روابط: استرس می تواند روابط شخصی و حرفه ای را تحت فشار قرار دهد. این می تواند منجر به افزایش تعارض، کاهش کیفیت ارتباطات و مشکلات در حفظ روابط سالم و حمایتی شود.
  • عملکرد کاری: در محل کار، استرس می تواند توانایی تمرکز و حس مشارکت را کاهش دهد و بهره وری را کاهش دهد.
  • پیامدهای بلند مدت: در دراز مدت، استرس مزمن می تواند به بیماری های جدی مانند سکته مغزی، چاقی و بیماری های روانی کمک کند و به طور قابل توجهی بر امید به زندگی تأثیر بگذارد.

علائمی برای تشخیص زودهنگام استرس

استرس در سناریوهای مختلف به طور متفاوتی بروز می کند. علائم آن به اندازه علل آن متفاوت است. با این حال، چندین علامت یا نشانه کلیدی وجود دارد که باید مراقب آنها بود:

علائم جسمی

علائم فیزیکی استرس پاسخ بدن به تهدیدات یا خواسته های درک شده است و می تواند به طور گسترده ای در بین افراد متفاوت باشد. موارد رایج عبارتند از:

  • سردرد: سردرد تنشی مکرر یا میگرن.
  • تنش یا درد عضلانی: به خصوص در ناحیه گردن، شانه ها یا پشت.
  • خستگی: بیشتر اوقات احساس خستگی و تخلیه می کنید.
  • اختلالات خواب: مشکل در به خواب رفتن یا ماندن در خواب یا زیاد خوابیدن.
  • مشکلات معده: ناراحتی معده، حالت تهوع یا تغییر در اشتها.
  • بیماری مکرر: سیستم ایمنی ضعیف که منجر به سرماخوردگی یا عفونت مکرر می شود.

علائم عاطفی

علائم روانشناختی واضح استرس عبارتند از:

  • بدخلقی یا تحریک پذیری: نوسانات خلقی سریع یا خلق و خوی کوتاه.
  • احساس غرور: این احساس که از عهده ی خواسته های زندگی خود ناتوان هستید.
  • اضطراب یا عصبی بودن: نگرانی و ناراحتی مداوم.
  • افسردگی یا ناراحتی عمومی: احساس ناراحتی، از دست دادن علاقه به زندگی.

علائم شناختی

استرس مزمن در روانشناسی نیز منجر به اختلالات شناختی مختلف می شود. علائم عبارتند از:

  • دشواری تمرکز: تلاش برای تمرکز و ماندن در کار.
  • مشکلات حافظه: فراموش کردن کارها یا قرارها.
  • نگرانی دائمی: ناتوانی در توقف نگرانی در مورد چیزهای مختلف.
  • چشم انداز منفی: تفکر بدبینانه به زندگی و آینده.

علائم رفتاری

مقابله با استرس می تواند تغییرات مختلفی در رفتار فرد ایجاد کند. علائم استرس را می توان در موارد زیر شناسایی کرد:

  • تغییرات در اشتها: کم یا زیاد خوردن.
  • به تعویق انداختن و اجتناب از مسئولیت: به تاخیر انداختن کارها یا مسئولیت ها.
  • افزایش استفاده از محرک: تکیه بر مواد برای آرامش.
  • رفتارهای عصبی: ناخن جویدن، بی قراری، یا قدم زدن.

علائم محل کار

استرس ناشی از کار به طور فزاینده ای در جامعه ما رایج است. نشانه های قابل توجه آن عبارتند از:

  • کاهش بهره وری: ناتوانی در انجام کار طبق معمول.
  • رهایی از قید یا تعهد: عدم علاقه یا عدم تمایل به کار.
  • درگیری با همکاران: افزایش درگیری یا مشاجره در محل کار.
  • غیبت: مرخصی بیشتر از کار به دلیل مسائل مربوط به استرس.

چگونه استرس را به طور موثر مدیریت کنیم؟

مدیریت سطوح استرس نیاز به رویکرد شخصی تری دارد. زیرا اثربخشی تکنیک های کاهش استرس می تواند از فردی به فرد دیگر بسیار متفاوت باشد. چیزی که ثابت می کند برای یک فرد استرس زا قوی است، ممکن است تأثیر کمی بر دیگری داشته باشد. علاوه بر آن، عوامل استرس زای مختلف به روش های مناسب برای درمان نیاز دارند.

افراد درباره استرس در روانشناسی صحبت می کنند
شاید تعجب کنید که چگونه یک مکالمه ساده در محل کار می تواند به جلوگیری از بروز استرس کمک کند.

در اینجا به شما می گوییم که چگونه می توانید استراتژی مدیریت استرس خود را متناسب با نیازهای منحصر به فرد خود تنظیم کنید:

  • محرک های استرس خود را درک کنید: به موقعیت‌ها، افراد یا کارهایی که سطح استرس شما را بالا می‌برند، به خوبی توجه کنید. این درک به شما کمک می کند تا استراتژی های خود را برای رسیدگی به این محرک های خاص تنظیم کنید. اگر مدیریت استرس را به تنهایی دشوار می‌دانید، از یک متخصص سلامت روان کمک بگیرید. یک جلسه درمانی اغلب ثابت می کند که موثر است.
  • با تکنیک های مختلف آزمایش کنید: انواع مختلفی را امتحان کنید روش های کاهش استرس تا ببینید کدام یک با شما همخوانی دارد. این می تواند از فعالیت های فیزیکی مانند دویدن یا شنا تا تمرین های ذهنی مانند مدیتیشن یا ژورنال نویسی متغیر باشد. پس از آزمایش تکنیک‌های مختلف، زمانی را برای تأمل در مورد اینکه کدامیک از تکنیک‌ها مؤثرتر هستند، اختصاص دهید. توجه داشته باشید که هر روش چگونه بر خلق و خو، سطح انرژی و رفاه کلی شما تأثیر می گذارد.
  • تکنیک ها را در روال خود بگنجانید: هنگامی که روش هایی را که برای شما بهترین کارآمد هستند را شناسایی کردید، آنها را در برنامه روزانه یا هفتگی خود ادغام کنید. ثبات کلیدی برای مدیریت موثر استرس است.
  • مطابق نیاز تنظیم کنید: آماده باشید که تکنیک های مدیریت استرس خود را در طول زمان تنظیم کنید. همانطور که زندگی شما تغییر می کند، عوامل استرس زا و راه هایی که برای مدیریت آنها نیاز دارید نیز ممکن است تغییر کند.
  • تعادل ضروری است: برنامه مدیریت استرس شما نباید طاقت فرسا یا سنگین باشد. در درازمدت، برای تعادلی تلاش کنید که تسکین استرس را در سبک زندگی شما بگنجاند بدون اینکه به استرس شما بیفزاید.

بسته بندی کردن آن!

استرس تبدیل شده است همه گیری سلامت قرن بیست و یکم، به دلیل تأثیر گسترده آن بر جنبه های مختلف زندگی و رفاه. سطوح مزمن استرس بالا با مشکلات جسمی متعددی مانند بیماری قلبی، فشار خون بالا و عملکرد ضعیف سیستم ایمنی مرتبط است. سلامت روان به همان اندازه تحت تأثیر قرار می گیرد و استرس یکی از عوامل کلیدی شرایطی مانند اضطراب و افسردگی است.

شناخت استرس در روانشناسی و علل آن اولین قدم برای مدیریت پیشگیرانه آن است. رسیدگی به «همه‌گیری استرس» فقط یک مسئولیت فردی نیست. نیازمند تلاش جمعی است. این شامل ایجاد محیط های کاری حمایتی، ترویج گفتگوهای باز در مورد سلامت روان، و اجرای سیاست هایی است که تعادل بین کار و زندگی را ارتقا می دهد.