رهبری خودکامه چیست؟ راه هایی برای بهبود آن در سال 2024

مهاجرت کاری

جین نگ 26 ژوئن، 2024 12 حداقل خواندن

چه یک مدیر، یک متخصص منابع انسانی یا یک کارمند باشید، درک سبک های مختلف رهبری و تأثیر آنها بر محل کار بسیار مهم است. یکی از سبک های رهبری معمولی این است رهبری استبدادی یا رهبری اقتدارگرا، که در آن رهبر کنترل و اقتدار کامل بر تصمیم گیری را بدون جستجوی نظرات، نظرات یا بازخورد زیردستان اعمال می کند. اما آیا رهبری مستبد هنوز در محیط های کاری مدرن امروزی کار می کند؟ 

بیایید نگاه دقیق تری بیندازیم.

فهرست مندرجات

نکات بیشتر با AhaSlides

متن جایگزین


به دنبال ابزاری برای جذب تیم خود هستید؟

اعضای تیم خود را با یک مسابقه سرگرم کننده جمع کنید AhaSlides. برای شرکت در آزمون رایگان از AhaSlides کتابخانه قالب!


🚀 امتحان رایگان ☁️
"خودکامه" به چه معناست؟این به معنای رویکرد رهبری و کنترل است اما به شیوه ای خشن.
نمونه هایی از رهبران خودکامه چیست؟آدولف هیتلر، ولادیمیر پوتین، هنری فورد، ایلان ماسک و ناپلئون بناپارت.
نمای کلی از رهبری استبدادی.

رهبری استبدادی چیست؟

بسیاری از مردم تعجب می کنند که سبک رهبری خودکامه چیسترهبری استبدادی (همچنین به عنوان رهبری مستبد شناخته می شود) یک سبک رهبری است که در آن رهبران بدون در نظر گرفتن نظرات، نظرات یا بازخوردهای تیم خود، کنترل و اختیار کامل بر تصمیم گیری دارند. 

اصولاً رئیس همه چیز را در دست دارد و از نظر یا افکار دیگران درخواست نمی کند. آنها ممکن است به همکاری یا خلاقیت زیادی نیاز نداشته باشند، غالباً دستور می دهند و از زیردستان انتظار دارند که بدون سؤال از آنها اطاعت کنند.

رهبری استبدادی
رهبری خودکامه

ویژگی رهبری خودکامه چیست؟

در اینجا برخی از ویژگی های رایج رهبران خودکامه آورده شده است:

  • آنها مسئولیت کلیه روش ها و فرآیندهای کاری مورد استفاده در سازمان خود را بر عهده می گیرند. 
  • آنها ممکن است به ایده ها یا توانایی کارکنان خود در انجام وظایف مهم اعتماد نداشته باشند و ترجیح می دهند به تنهایی تصمیم بگیرند. 
  • آنها معمولاً یک سازمان سفت و سخت و بسیار ساختار یافته را ترجیح می دهند. 
  • آنها به کارکنان خود نیاز دارند که به شدت از اصول و استانداردهای تعیین شده پیروی کنند.
  • آنها ممکن است خلاقیت و تفکر نوآورانه کارکنان را رد کنند. 

نمونه های رهبری استبدادی

در اینجا چند نمونه واقعی از رهبری استبدادی آورده شده است:

1/ استیو جابز 

استیو جابز نمونه شناخته شده یک رهبر خودکامه است. او در دوران تصدی خود به عنوان مدیرعامل اپل، کنترل کاملی بر فرآیند تصمیم گیری شرکت داشت و به دلیل سبک مدیریتی سخت و انتقادی خود شهرت داشت. او دید روشنی از آنچه می‌خواست اپل باشد داشت و از گرفتن تصمیمات نامطلوب برای رسیدن به آن چشم‌انداز ترسی نداشت.

استیو جابز به دلیل عدم همدلی اش مورد انتقاد قرار گرفت. عکس: dailysabah

او به دلیل توجه به جزئیات و اصرار بر کمال مشهور بود که اغلب فشار زیادی را بر کارمندانش وارد می کرد. او همچنین به دلیل سرزنش و تحقیر کارمندانی که نتوانستند استانداردهای بالای او را برآورده کنند، مشهور بود. این سبک مدیریتی منجر به کاهش روحیه کارکنان و نرخ جابجایی بالا در اپل شد.

او به دلیل عدم همدلی و ایجاد فرهنگ ترس در اپل مورد انتقاد قرار گرفت. پس از مرگ او، شرکت دستخوش تغییر فرهنگی قابل توجهی به سمت سبک رهبری مشارکتی و فراگیر شد.

2/ ولادیمیر پوتین 

وقتی صحبت از نمونه هایی از رهبران خودکامه می شود، ولادیمیر پوتین مورد خاصی است. او از سبک رهبری مستبد خود برای تحکیم کنترل خود بر روسیه و نظام سیاسی آن استفاده کرده است. او به عنوان یک رهبر سرسخت و قاطع که می تواند از منافع روسیه در برابر تهدیدات خارجی دفاع کند، شهرت زیادی به دست آورده است. سیاست های پوتین همچنین به ثبات اقتصاد روسیه و افزایش نفوذ جهانی آن کمک کرده است.

ولادیمیر پوتین. عکس: ویکی پدیا

با این حال، سبک رهبری پوتین به عنوان غیردموکراتیک و سرکوب مخالفان سیاسی مورد انتقاد قرار گرفته است. او همچنین به نقض حقوق بشر از جمله سرکوب مخالفان سیاسی و سرکوب حقوق LGBTQ متهم شده است.

3/ جف بزوس

جف بزوس، بنیانگذار آمازون نیز ویژگی های یک رهبر خودکامه را دارد.

جف بزوس تصویر: ویتنیکس

به عنوان مثال، بزوس به عنوان بسیار سر به فلک کشیده و درگیر در عملیات روزانه آمازون شناخته شده است. به عنوان یک رهبر مستبد مشهور، او به عنوان یک مدیر خرد توصیف می شود که اغلب تصمیمات کارمندان خود را زیر سوال می برد و آنها را برای رسیدن به استانداردهای بالا تحت فشار قرار می دهد. همچنین او به تصمیم گیری های یک جانبه بدون مشورت با تیمش مشهور است.

با وجود این، بزوس با تفکر بلندمدت و تمایل به ریسک کردن، آمازون را به یکی از موفق ترین شرکت های جهان تبدیل کرد.

4/ نظامی

برای اینکه درک آن برای شما آسان تر شود، ارتش یک سازمان معمولی است که رهبری استبدادی را اعمال می کند. 

تصویر: liveabout.com

ارتش سازمانی است با یک ساختار سلسله مراتبی و زنجیره ای از فرماندهی که برای موفقیت آن حیاتی است. بنابراین، رهبری مستبد اغلب برای اطمینان از تصمیم گیری سریع و قاطع در شرایط بحرانی استفاده می شود. 

در ارتش، دستورات از بالاترین سطح فرماندهی می آید و از طریق درجات ابلاغ می شود. کارمندان رده پایین باید بدون هیچ سوالی از دستورات اطاعت کنند، حتی اگر با این دستور مخالف باشند. ساختار سفت و سخت ارتش و تأکید بر نظم و انضباط کمک می کند تا اطمینان حاصل شود که دستورات به سرعت و کارآمد انجام می شود.

چه زمانی رهبری استبدادی مؤثرتر است؟

همانطور که در بالا مشاهده کردید، بسیاری از افراد بزرگ از سبک رهبری اقتدارگرا برای به دست آوردن دستاوردهای بسیاری برای همه بشریت استفاده می کنند. رهبری مستبدانه در شرایطی مانند:

1/ تصمیم گیری سریع

رهبران مستبد غالباً قادر به تصمیم گیری سریع و قاطع هستند. زیرا آنها بهینه ترین استراتژی را ایجاد می کنند و کارمندان را مجبور می کنند تا دستورات خود را دنبال کنند. در نتیجه، کسب‌وکارها در شرایطی که پروژه‌ها به تأخیر می‌افتند یا در شرایطی که جهت روشنی نیاز است، نمی‌افتند.

2/ مسئولیت پذیری

از آنجایی که رهبران خودکامه همه انتخاب ها را انجام می دهند، غالباً در قبال تصمیمات و اقدامات خود مسئول هستند. این می تواند به رهبر کمک کند تا احساس مسئولیت و مالکیت ایجاد کند که می تواند به نفع سازمان باشد و آرامش خاطر را برای کارکنان فراهم کند.

3/ حفظ ثبات

رهبری مستبد می تواند یک محیط کاری باثبات و قابل پیش بینی ایجاد کند، زیرا قوانین و سیاست ها اغلب به شدت دنبال می شوند. این کار کارکنان را تشویق می‌کند تا وظایف محوله را به موقع انجام دهند و از عقب ماندگی کار جلوگیری کنند.

4/ کمبود تجربه یا مهارت را جبران کنید

رهبران مستبد می توانند بی تجربگی یا شکاف مهارتی اعضای تیم خود را جبران کنند. آنها دستورالعمل ها، نظارت و جهت گیری روشنی را به تیم ارائه می دهند که می تواند به جلوگیری از اشتباهات و دستیابی به اهداف موثرتر کمک کند. 

تصویر: freepik

آیا رهبری استبدادی هنوز کار می کند؟

رهبری استبدادی، اگرچه در گذشته مؤثر بود، اما در شرکت‌های مدرن امروزی از محبوبیت کمتری برخوردار می‌شود. بنابراین بسیاری از سازمان‌ها سبک‌های رهبری فراگیرتر و مشارکتی‌تری را اتخاذ می‌کنند که مشارکت کارکنان، توانمندسازی و خلاقیت را در اولویت قرار می‌دهند - چیزی که سبک استبدادی به دلیل جنبه‌های منفی‌اش برای رسیدن به آن مشکل دارد.

1/ خلاقیت و نوآوری را محدود کنید

رهبران مستبد اغلب بدون در نظر گرفتن ورودی ها یا نیاز به بازخورد دیگران تصمیم می گیرند. در نتیجه، پتانسیل تیم برای ایجاد و نوآوری محدود می‌شود، زیرا هیچ پروژه جدیدی در نظر گرفته نمی‌شود یا تبلیغ نمی‌شود، که منجر به از دست رفتن فرصت‌های رشد و بهبود می‌شود.

2/ کاهش رضایت شغلی کارکنان

سبک‌های رهبری اقتدارگرا می‌تواند باعث شود که کارکنان احساس کنند که مورد توجه قرار نمی‌گیرند و از آنها قدردانی نمی‌شوند، زیرا ایده‌ها یا ابتکارات آنها به راحتی کنار گذاشته می‌شود. این می تواند منجر به احساسات عدم مشارکت، ناراحتی و روحیه پایین شود که می تواند مانع رضایت شغلی و بهره وری کارکنان شود.

3/ عدم توانمندسازی کارکنان

سبک مدیریت استبدادی که در آن مدیران تمام تصمیمات را بدون مشارکت اعضای تیم می گیرند، منجر به عدم توانمندسازی کارکنان می شود. این می تواند مانع از آن شود که کارمندان مالکیت کار خود را در دست بگیرند و در موفقیت سازمان احساس سرمایه گذاری کنند. 

4/ تأثیر منفی بر رفاه کارکنان

رعایت دقیق قوانین و عدم اظهار نظر در کار باعث می شود کارکنان احساس فشار بالا و بی حوصلگی کنند و یک محیط کاری ناسالم ایجاد کنند. در بسیاری از موارد، یک رهبر مستبد می تواند باعث فرسودگی کارکنان و سایر مشکلات شود سلامت روان در محل کار

5/ فرصت های رشد و توسعه را محدود کنید

رهبران مستبد ممکن است کمتر بر روی توسعه مهارت ها و توانایی های اعضای تیم خود تمرکز کنند، که می تواند فرصت های رشد را برای کارکنان در سازمان محدود کند. این می تواند منجر به نرخ بالای گردش مالی و مشکل در جذب استعدادهای برتر شود. در نتیجه رقابت پذیری کسب و کارها در بازار آسیب می بیند.

به طور کلی، رهبری استبدادی می تواند جنبه های مثبت و منفی داشته باشد و اثربخشی آن اغلب به زمینه ای که در آن اعمال می شود بستگی دارد.

از طرف دیگر، رهبران مستبد اغلب قادر به تصمیم گیری سریع و قاطع هستند. این می تواند در شرایطی که زمان بسیار مهم است یا زمانی که برای تصمیم گیری مهم به تخصص یک رهبر نیاز است، مفید باشد. علاوه بر این، رهبران مستبد می توانند کنترل دقیقی بر سازمان خود داشته باشند و از پیشگیری از خطا اطمینان حاصل کنند، که می تواند به ویژه در صنایع پرخطر مانند مراقبت های بهداشتی یا حمل و نقل هوایی مهم باشد.

با این حال، رهبران خودکامه همچنین می‌توانند پیامدهای منفی مانند اقتدارگرا بودن یا کنترل‌کنندگی داشته باشند، که تصمیم‌گیری را آسان‌تر می‌کند که به نفع خود یا گروه کوچکی از خودی‌ها باشد تا کل سازمان. این می تواند باعث ایجاد رنجش و کاهش روحیه کارکنان شود و بر توسعه کارکنان و همچنین کل سازمان تأثیر بگذارد.

مهم است که بدانیم رهبری استبدادی هم مزایا و هم معایب احتمالی دارد. اگرچه ممکن است در موقعیت‌های خاص مناسب باشد، اما همیشه بهترین رویکرد نیست و در صورت لزوم باید با سایر سبک‌های رهبری متعادل شود.

نحوه استفاده موفقیت آمیز از رهبری مستبد

برای جلوگیری از تبدیل شدن به یک رهبر مستبد "فاجعه" قدیمی، می توانید این نکات را برای استفاده موفقیت آمیز از رهبری اقتدارگرا که مربوط به محل کار امروزی است، بررسی کنید.

1/ گوش دادن فعال

گوش دادن فعال یک تکنیک ارتباطی است که هر رهبر باید آن را اجرا کند، حتی مدیران مستبد. برای درک پیامی که کارمندانتان منتقل می کنند، باید در ارتباط باشید و کاملاً متمرکز باشید. این به شما کمک می کند تا در کارکنان خود اعتماد ایجاد کنید، به شما کمک می کند با کارمندان خود تعامل بهتری داشته باشید، بهره وری کارکنان را افزایش دهید و کیفیت مدیریت خود را بهبود بخشید.

نظرات کارمندان را با نکات "بازخورد ناشناس" جمع آوری کنید AhaSlides.

2/ همدلی نشان دهید

همدلی توانایی درک و به اشتراک گذاشتن احساسات دیگران است. همدلی با کارکنان می تواند ابزار مهمی برای رهبران برای ایجاد اعتماد، بهبود ارتباطات و ایجاد یک محیط کاری مثبت باشد.

پس باید خود را جای کارمند بگذارید. در نظر بگیرید که اگر در موقعیت آن کارمند بودید چه احساسی داشتید. این می تواند به شما کمک کند دیدگاه آنها را درک کنید، احساسات آنها را بشناسید و همدلی نشان دهید.

هنگامی که نگرانی های کارمند را شناسایی کردید، به هر طریقی که می توانید از او حمایت کنید. این می تواند شامل ارائه راهنمایی و منابع یا گوش دادن و تشویق باشد.

3/ ستایش و شناخت

تمجید و به رسمیت شناختن تلاش های کارکنان برای ایجاد یک محیط کاری مثبت، تقویت روحیه و افزایش بهره وری بسیار مهم است. هنگامی که کارکنان احساس می کنند مورد قدردانی قرار می گیرند، به احتمال زیاد احساس انگیزه و مشارکت می کنند، که منجر به رضایت شغلی و نرخ ماندگاری بهتر می شود.

در اینجا چند نکته وجود دارد که می توانید از آنها برای ایجاد انگیزه در کارکنان استفاده کنید:

  • مشخص باشید: به جای اینکه فقط بگویید «آفرین» یا «کار خوب»، در مورد کارهایی که کارمند به خوبی انجام داده است، دقیق صحبت کنید. مثال: "من واقعا از نحوه سازماندهی آن پروژه قدردانی می کنم، این به ما کمک کرد تا ضرب الاجل خود را رعایت کنیم."
  • به موقع باشید: برای شناسایی تلاش های کارکنان خود خیلی منتظر نمانید. شناسایی فوری نشان می دهد که شما به مشارکت آنها توجه کرده و از آنها قدردانی می کنید.
  • از راه های مختلف استفاده کنید: روش‌های مختلفی را برای تمجید از کارمندان در نظر بگیرید، مانند حضوری، از طریق ایمیل، یا به صورت عمومی در یک جلسه یا خبرنامه. این می تواند به اطمینان حاصل شود که همه اعضای تیم از مشارکت کارکنان آگاه هستند.
  • تشویق به شناسایی همتایان: تشویق کارکنان به شناخت تلاش‌های یکدیگر نیز می‌تواند محیط کاری مثبت و فرهنگ شناخت را تقویت کند.

4/ به کارکنان در پیشرفت شخصی کمک کنید

کمک به رشد کارکنان برای موفقیت بلندمدت آنها و موفقیت سازمان شما ضروری است. فراهم کردن فرصت هایی برای رشد و توسعه حرفه ای می تواند به کارکنان کمک کند تا احساس ارزشمندی، انگیزه و مشارکت در کار خود کنند. در اینجا چند راه برای کمک به رشد کارکنان آورده شده است:

  • ارائه برنامه های آموزشی مهارت های نرم: آموزش مهارت های نرم می تواند به کارکنان کمک کند تا مهارت ها و دانش جدیدی کسب کنند تا به آنها در انجام بهتر وظایف کمک کند. این ممکن است شامل سمینارها، دوره ها، آموزش آنلاین، مربیگری یا برنامه های مربیگری باشد.
  • تشویق توسعه شغلی: کارکنان را تشویق کنید تا با ارائه منابعی مانند مربیگری شغلی، ارزیابی مهارت ها و برنامه های توسعه، رشد شغلی خود را در اختیار بگیرند. این می تواند به کارکنان کمک کند تا نقاط قوت و زمینه های بهبود را شناسایی کرده و مسیرهای رشد شغلی را ایجاد کنند.
  • از کارکنان برای تمرین حمایت کنید یادگیری خود گام: نیازهای کارکنان را شناسایی کنید و به کارمندان در یافتن برنامه های یادگیری که به بهترین وجه متناسب با سرعت خودشان است کمک کنید. می‌توانید دوره‌های آموزش الکترونیکی را برای آن‌ها فراهم کنید یا بودجه لازم برای پیگیری گواهینامه‌هایی را که به صورت آنلاین اعطا می‌شوند، به آنها بدهید.

5/ جمع آوری بازخورد کارکنان

دریافت بازخورد کارکنان برای ایجاد یک محیط کاری مثبت و بهبود مشارکت کارکنان بسیار مهم است. یکی از راه های انجام این کار استفاده است AhaSlides برای جمع آوری بازخورد از کارکنان با ایجاد نظرسنجی زندهو پرسش و پاسخ زنده برای جمع آوری نظرات خاص در مورد موضوعات مختلف. به خصوص بازخورد بلادرنگ امکان دریافت بازخورد فوری از کارکنان را در طول جلسات، رویدادها یا ارائه ها فراهم می کند.

علاوه بر این، AhaSlides اجازه بازخورد ناشناس را می دهد. این می تواند کارمندان را تشویق کند تا نظرات صادقانه خود را بدون ترس از تحت تاثیر قرار دادن به اشتراک بگذارند. این می تواند به شما کمک کند بازخورد دقیق و صادقانه تری جمع آوری کنید.

با گرفتن بازخورد کارمندان، می توانید زمینه های بهبود را شناسایی کنید، با کارمندان اعتماد کنید و محیط کاری مثبت تری ایجاد کنید. گوش دادن به کارمندان و انجام اقدامات مناسب برای رسیدگی به بازخورد آنها برای بهبود مشارکت و حفظ کارکنان ضروری است.

تصویر: freepik

گیرنده های کلیدی

در نتیجه، رهبری استبدادی می تواند یک سبک رهبری موثر در موقعیت های خاص باشد، مانند شرایط اضطراری یا شرایط فشار بالا که نیاز به تصمیم گیری سریع است. با این حال، می‌تواند در درازمدت برای روحیه و مشارکت کارکنان مضر باشد و منجر به نرخ جابجایی بالا و محیط کاری ناسالم شود. 

شناخت معایب رهبری استبدادی و در نظر گرفتن سبک های رهبری دموکراتیک یا مشارکتی که کارکنان را توانمند می کند و همکاری را تشویق می کند بسیار مهم است. با انجام این کار، سازمان ها می توانند محیط کاری مثبت تری ایجاد کنند که نوآوری، خلاقیت و مشارکت کارکنان را تقویت می کند و منجر به موفقیت و رشد بیشتر می شود.

پرسش و پاسخهای متداول

کدام سبک رهبری بر تصمیم گیری بدون مشورت با دیگران متمرکز است؟

در رهبری استبدادی، رهبران بدون مشورت با اعضای تیم خود تصمیم می گیرند و بدون توجه به نتایج تیم خود تصمیم می گیرند.

کدام گروه از سبک رهبری خودکامه استفاده می کند؟

مشاغل کوچکتر، با تعداد کمی کارمند.

تصمیم گیری مستبدانه چیست؟

تصمیم گیری استبدادی یک سبک رهبری است که در آن اقتدار و قدرت تصمیم گیری تنها در اختیار رهبر است. در این رویکرد، رهبر بدون جستجوی ورودی، بازخورد یا همکاری از سوی دیگران در سازمان، تصمیم می‌گیرد. رهبر خودکامه کنترل و اقتدار کامل بر فرآیند تصمیم گیری را به عهده می گیرد که اغلب بر اساس دانش، تخصص یا ترجیحات شخصی آنهاست.